کد مطلب:28101 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

تبعید گروهی از صالحان امّت












1176. تاریخ الطبری - به نقل از شعبی -:سعید بن عاص، وارد كوفه شد و بزرگان كوفه را برمی گزید تا بیایند و با هم شب نشینی كنند.

یك شب، در میان بزرگان كوفه كه با او بودند، مالك بن كعب اَرحبی، اَسود بن یزید نَخَعی، عَلقمة بن قیس نخعی و مالك اَشتر و همراهانش نیز حضور داشتند.

سعید گفت: این سرزمین سرسبز (عراق )، بوستان قریش است.

اَشتر گفت: آیا می پنداری كه سرزمین حاصلخیزی كه خدا با شمشیرهایمان نصیب ما كرده، بوستان تو و قوم توست؟ به خدا سوگند، بیشترین سهم هر یك از شما، همانند سهم یكی از ماست. و گروهی با او دهان به دهان شدند.

عبد الرحمان اسدی - كه رئیس انتظامات كوفه بود -، گفت: آیا گفته امیر را رد می كنید؟ و با آنان تندی كرد.

اَشتر گفت: چه كسی این جاست؟ [ مواظب باشید كه ]این مرد (عبد الرحمان )، از دست شما نگریزد.

پس [ یاران اَشتر] بر او ریختند و او را به سختی لگدكوب كردند تا آن كه بیهوش شد. سپس پایش را گرفته، كشیدند و او را [ بیرون ]انداختند.

سعید، خبر آن را به عثمان نوشت كه: «گروهی از اهالی كوفه فتنه انگیزی می كنند و بر عیبجویی از من و تو و طعنه زدن به دین ما گرد آمده اند و من می ترسم كه اگر كارشان استوار گردد، فراوان شوند». او نام ده تن را نیز در نامه آورد.

عثمان به سعید نوشت: «آنان را به سوی معاویه روانه كن». و معاویه آن روزها امیر شام بود. پس، نه نفر را به شام تبعید كرد، از جمله: مالك اَشتر، ثابت بن قیس بن منقع، كُمیل بن زیاد نخعی و صعصعة بن صوحان را.[1].

1177. أنساب الأشراف: چون قاریانِ تبعیدشده كوفه بیرون رفتند، در دمشق گرد هم آمدند و بر عمرو بن زُراره وارد شدند. معاویه به آنان احسان و اكرام كرد؛ ولی سپس میان او و اَشتر، سخنانی رد و بدل شد و به تندی گرایید و معاویه وی را به زندان انداخت....

به معاویه خبر رسید كه گروهی از اهالی دمشق با مالك و همراهانش همنشینی می كنند. پس به عثمان نوشت كه: «تو گروهی را به سوی من فرستاده ای كه شهر خود را تباه و هلاك كردند و ایمن نیستم كه فرمانبرداران مرا نیز تباه سازند و به آنان چیزهایی را كه نمی دانند، بیاموزند و در نتیجه سلامت ایشان به فتنه تبدیل شود و راستی شان به كژی».

عثمان به معاویه نوشت و فرمان داد كه آنان را به حِمْص[2] تبعید كند و او نیز چنین كرد. والی آن جا، عبد الرحمان بن خالد بن ولید بن مغیره بود[3]. [4].

1178. تاریخ الطبری - به نقل از شعبی، در گزارش تبعیدشدگان كوفه -:[ معاویه ]به عثمان نوشت: «ایمن نیستم كه این افراد، در میان اهالی شام بمانند و آنان را با جادو و بدكاری خود، فریب دهند. پس، آنان را به شهرشان باز گردان و خانه شان در همان شهری باشد كه نفاقشان از آن جا پدیدار شده است. و السلام».

عثمان به او نوشت و به او فرمان داد كه آنان را به نزد سعید بن عاص در كوفه باز گردانَد. معاویه نیز آنان را به سوی وی باز گرداند؛ امّا در بازگشت، زبان برخی از آنها بازتر شد.

سعید به عثمان نامه نوشت و از آنان شكایت كرد. عثمان نیز به سعید نوشت كه آنان را نزد عبد الرحمان بن خالد بن ولید، امیر حمص، بفرستد.

نیز به [ مالك] اَشتر و همراهانش نوشت: «امّا بعد، من شما را به حمص تبعید كردم و چون این نوشته ام به شما رسید، به سوی آن بیرون روید؛ چرا كه شما هماره در پی آسیب رساندن به اسلام و مسلمانان هستید. و السلام».

وقتی [ مالك] اَشتر نامه عثمان را خواند، گفت: خدایا! در مجازات هر یك از ما كه نظر سوء به مردم دارد و بیشتر معصیت می كند، تعجیل كن. سعید، این [ گفته مالك ]را به عثمان نوشت.

اَشتر و همراهانش به حمص رفتند و عبد الرحمان بن خالد نیز آنان را در ساحلْ سكونت داد و خوراك آنها را می فرستاد.[5].









    1. تاریخ الطبری:322/4، الكامل فی التاریخ:267/2، الفتوح:384/2.
    2. حِمْص، یكی از شهرهای اصلی شام (سوریه امروزی) است كه در 150 كیلومتری شمال دمشق واقع است. حمص، شهری آباد و دارای باغ هایی است كه از رودخانه «عاصی» سیراب می شوند. این شهر در سال 15 هجری به تصرّف مسلمانان در آمد. (تقویم البلدان:261).
    3. گفته می شود كه عثمان نوشت كه آنان را به كوفه باز گردانَد؛ امّا صدای سعید برای بار دوم به اعتراض بلند شد. پس به تبعیدشان به حمص، فرمان داد و آنان در ساحل رود عاصی، فرود آمدند.
    4. أنساب الأشراف: 155/6.
    5. تاریخ الطبری:325/4. نیز، ر.ك:الكامل فی التاریخ:271/2.